در سال 1985، کوکا کولا در برابر برخی از رقابت های چالش برانگیز پپسی قرار گرفت. پپسی با جذابیت بسیار موفق خود برای جوانان آن روز، “سهم بازار دزدیده شده” را به دست آورده بود و به کوکاکولا فشار می آورد. کوکا کولا تصمیم گرفت یک رقیب «جدید» برای رتبه دوم بیابد تا جایگاه پپسی را تحت فشار قزار دهد و هر دو برند را در صدر قرار دهد. فرمول جدیدی به نام “New Coke” متولد شد. به عنوان “بزرگترین اشتباه بازاریابی در تمام دوران” مورد انتقاد قرار گرفت. در آن زمان، کوکاکولا به قدری روی اعداد، داده ها و فروش متمرکز بود. بر بازار تسلط داشت و تنها چیزی را که تفاوت را ایجاد می کرد، یعنی مشتریان، فراموش کردند. آنها دچار پارادوکس تصمیم گیری شدند.
کوکاکولا از مشتریان خود نپرسیده بود که آیا حتی می خواهند تغییری داشته باشند یا خیر و در کمتر از سه ماه، مصرف کنندگان کوکاکولا با واکنش شدید و حتی تحریم پاسخ دادند. یک تصمیم ضعیف، با یک نتیجه فاجعه بار.
تصمیم گیری موثر سخت است. هیچ یک از ما نمی توانیم به یک توپ کریستالی خیره شویم و آینده را پیش بینی کنیم و اغلب اطلاعات کافی برای تصمیم گیری آگاهانه نداریم. یکی از بزرگترین موانع برای تصمیم گیری مهم این است که چگونه به آن برخورد کنیم. به عنوان انسان، همه ما ذاتاً ناقص هستیم، اما برخی از ما نقاط قوتی داریم که دیگران ندارند.
برخی از نقاط قوت، زمانی که بیش از حد مورد استفاده قرار گیرند، می توانند سایر قدرت های بالقوه را تحت الشعاع قرار دهند و به خطر بیاندازند که می تواند تأثیر مخربی بر توانایی ما برای تصمیم گیری های حیاتی با وضوح داشته باشد. پارادوکس تصمیم گیری خلق می شود.
داده ها مانند زباله هستند. قبل از جمع آوری آن بهتر است بدانید که می خواهید با آن چه کار کنید. مارک تواین
برخی از ما صرفاً بر اساس داده هایی که از طیف وسیعی از منابع جمع آوری می کنیم، تصمیم می گیریم. اگر دادهها به ما نشان ندهند که چه اتفاقی میافتد، آنهایی از ما که مبتنی بر دادهها هستیم، برای حرکت به سمت چیزی تلاش خواهیم کرد. ممکن است در جلساتی قرار بگیریم که در آن دیگران با قاطعیت از نظرات آنها حمایت کنند، در حالی که ما صبورانه واهی می نشینیم و منتظر می مانیم تا همه آنها درخشش ما را ببینند.
زمانی وجود خواهد داشت که دیتا پادشاه است. شرکتها میلیونها دلار را صرف کلان دادهها میکنند و بر اساس این اطلاعات تصمیمهای خوب و بد زیادی را اتخاذ میکنند. همانطور که در مورد کوکا کولا، آنها دو سال را صرف تست طعم و مزه کردند تا مطمئن شوند که “کوکای جدید” به اندازه کافی طعم خوبی دارد که بتواند با پپسی رقابت کند. داده خوب است، اما فقط یک تکه از پای. نتیجه این تصمیم یک داستان احتیاطی در مورد دانستن اینکه بر چه دادههایی باید تکیه کرد – مسائل زمینهای ارائه میکند.
افرادی که عمدتاً به دادهها متکی هستند، ممکن است دیدگاههای کمّی کمتر کسانی را که در خط مقدم هستند، که دارای تخصص و تجربه هستند و میتوانند به مکالمه ارزش اضافه کنند، از دست بدهند. ترفند استفاده از داده ها، توانایی درک روایت است. ماهر بودن در آوردن عوامل دیگر، عدم اندازهگیری همیشه با دادهها، فرصتی برای دیدگاه گستردهتر ایجاد میکند. یکی از پیامدهای ناخواسته حیاتی تحلیلی سرسختانه این است که با وجود چیزی جز داده ها، ممکن است دچار فلج تحلیل شوید.
زمانی فرا می رسد که باید بین ورق زدن و بستن کتاب یکی را انتخاب کنید
افراد مبتنی بر حس ششم خود را برای تصمیم گیری احساس می کنند. شاید آنها این تجربه را دارند که از ترکیب دیدگاه های دیگران و رسیدن به نتیجه لذت ببرند. تکیه بر حس ششم به خودی خود اشتباه یا بد نیست. عدم توجه کافی به داده ها به قیمت یک نتیجه خوب شکل می گیرد. زیرا منبع دیگری از اطلاعات برای افزودن به تفکر ما است. این می تواند اطلاعات مهمی را در مورد روندها، الگوها و چرخه ها ارائه دهد.
تمرکز بر دیدگاه گسترده تر و دیدگاه دیگران بسیار مفید و اغلب حیاتی است. با این حال، وقتی این کار را انجام می دهید، تصمیم گیری واقعی دشوار می شود زیرا اطلاعات بیشتر و متنوع می شود.
وقتی لاستیک به جاده برخورد می کند. اگر اطلاعاتی برای پشتیبان ندارید. چگونه می توانید تصمیم درستی بگیرید، در حالی که گزینه های زیادی وجود دارد؟ کسانی که فقط بر حس درونی تکیه میکنند. احتمالاً در سختترین موقعیتها جبران بیش از حد میکنند و به اطلاعات عجیبی تبدیل میشوند، اما اگر راه بهتری وجود داشت، چه میشد.
همه تصمیمات برابر نیستند، بنابراین منطقی است که همه رویکردهای تصمیم گیری نمی توانند یکسان باشند. همانطور که جان وارنر معتقده، اتخاذ تصمیمات مفید و آگاهانه نیازمند رویکردی انعطاف پذیر و کنجکاو با استفاده از داده ها و سایر عوامل است. داده ها بدون رویکردی منعطف و آگاهانه برای استفاده از آن، چندان مفید نیستند. برعکس، محیط زیست تنها مکان امن برای جمع آوری اطلاعات نیست.
رهبران بزرگ می دانند چه زمانی اطلاعات کافی کافی است تا بتوانند به سرعت تصمیمات بهتری بگیرند. به این ترتیب، آنها همچنین با انتخاب های زیاد خود را سنگین نمی کنند، بنابراین می توانند بهترین گزینه ها را ارزیابی کنند و تماس برقرار کنند.
کسی که با امر متناقض روبرو می شود، خود را در معرض واقعیت قرار می دهد. فردریش دورنمت
برای درک چگونگی توسعه توانایی تصمیم گیری قوی، باید درک کنید که چه چیزی به شما کمک می کند و مانع آن می شود. در دنیای تجزیه و تحلیل تصمیم، اکنون می توانید از تجزیه و تحلیل رفتار برای به دست آوردن بینش انتقادی در مورد نحوه تصمیم گیری استفاده کنید. همچنین می توانید در آن زمینه پیشرفت کنید.
رفتار شما یک پدیده آموخته شده است که در طول زمان توسعه یافته است. بخشی از آن طبیعت است و بخشی دیگر پرورش است. هوش عاطفی و توانایی کار موثر با دیگران، عاملی کلیدی در بهترین تصمیم گیرندگان است.
وضوح + مسئولیت = تغییر + رشد
درک سبک تصمیم گیری شما را قادر می سازد تا مشخص کنید کجا می توانید یک ابرقدرت را توسعه دهید. مهمتر از آن، دانستن اینکه مردم چگونه تصمیم میگیرن. بینشی را در مورد نقاط قوت و ضعف دیگران و نحوه استفاده از تواناییهای آنها به دست میدهد. این در تجارت بسیار حیاتی است زیرا یک نفر به تنهایی پاسخ همه چیز را ندارد.
فناوری پارادوکس ترجیح دو نقطه قوت متضاد، تحلیلی و شهودی را اندازه گیری می کند. ممکن است فکر کنید که یکی از آنها هستید. اما بهترین تصمیم گیرندگان در هر دو ویژگی قوی هستند. هنگامی که قدرت هر یک از ویژگی های خود را اندازه می گیرید و عواقب آن را درک می کنید. شما دید واضحی به دست می آورید. اینکه معمولاً چگونه تحت استرس رفتار می کنید، آشکارتر می شود.