محمد حاتمی
10 دی 1402

جایگاه شهود در تصمیم گیری

0 دیدگاه
مقاله آموزشی
Rate this post

شهود در تصمیم گیری

چگونه با استفاده از شهود در تصمیم گیری مؤفق تر باشیم

شهود به معنای “هم آهنگ” با زندگی است. این حالتی است که در آن شما توانایی درک فوری چیزی را بدون نیاز به استدلال آگاهانه دارید. این یک احساس غریزی است که شما نسبت به چیزی دارید که تمرکز و توجه شما را هدایت می کند. به عبارت دیگر، این شبیه داشتن دانش یا افزایش احساس آگاهی در مورد چیزی است که ذهن شما را تحت فشار قرار داده است. برخی از مردم آن را به عنوان یک احساس درونی توصیف می کنند، در حالی که برخی دیگر آن را نوعی قوز می نامند که پاسخ به معضلی را که با آن روبرو بوده اند نشان می دهد. درک نقش شهود در تصمیم گیری باعث موفقیت شما می شود.

هرگز یک احساس درونی را نادیده نگیرید، اما هرگز باور نکنید که کافی است. – رابرت هلر Robert Heller

لحظه ای که به شهود خود ضربه می زنید، دیگر از نظر احساسی درگیر موقعیت نمی شوید. این متعاقباً به گسترش دیدگاه و درک شما از چیزها کمک می کند. از این مکان فکر شهودی، همه چیز شفاف می شود و پاسخ ها به راحتی می آیند. شما بلافاصله در لحظه حضور پیدا می کنید و ناگهان تمام پاسخ هایی را که برای گرفتن موثرترین تصمیم در حرکت رو به جلو نیاز دارید، دریافت می کنید.

شهود همزمانی را وارد زندگی شما می کند، به این معنی که شما تمایل دارید همیشه و در زمان مناسب در مکان مناسب باشید. این زمانی است که چیزها (پاسخ ها، راه حل ها، افراد) در زندگی شما ظاهر می شوند، همانطور که شما به آنها نیاز دارید. این، در اصل، فرآیند تجلی در کار است. این بدان معناست که خواسته های ناخودآگاه شما با نیات آگاهانه شما همخوانی دارد و این باعث می شود فرصت ها و تصادفات به زندگی شما وارد شود.

با این حال، اینها فقط رویدادهای تصادفی تصادفی نیستند که بر اساس نوعی شانس ساخته شده اند. این چیزها در زندگی شما ظاهر شده اند زیرا هیچ انسداد عاطفی یا روانی ندارید که قضاوت و دیدگاه شما را نسبت به جهان تیره کند. شما آزاد هستید که چیزها را آنگونه که باید دیده شوند ببینید و در نتیجه چیزهای بیشتری را متوجه می شوید و بنابراین می توانید تصمیمات بهتری بگیرید زیرا اطلاعات بیشتری برای کار کردن دارید.

نقش ذهن درونی و شهود

شهود اغلب به عنوان حس ششم در نظر گرفته می شود. این درسته با توجه به اینکه مستقیماً به ذهن درونی متصل است. ذهن درونی[1] بخش ناخودآگاه شماست که تمام محرک هایی را که در طول زندگی با آنها مواجه شده اید ذخیره می کند. به عبارت دیگر، هر چیزی که از طریق حواس پنج گانه شما آمده است – چه بتوانید آگاهانه آن را به خاطر بیاورید یا نه – در ذهن درونی ذخیره می شود.

بنابراین، ذهن درون انباری از دانش، خاطرات و اطلاعات در مورد کل زندگی شماست. به عنوان مثال، می داند که در روز تولد 6 سالگی خود برای صبحانه چه خورده اید، و اولین باری که روی دو پا ایستاده اید را به یاد می آورد. همه این تجربیات از طریق پنج اندام حسی شما به دست آمده اند و همه آنها در فرورفتگی های ذهن درونی شما ذخیره می شوند.

ممکن است فکر کنید که آگاهانه همه چیزهایی را که در زندگی شما اتفاق افتاده به خاطر نمی آورید. و این کاملا طبیعی است. شما نمی خواهید کاملاً همه چیز را به خاطر بسپارید. به خاطر سپردن همه چیزهایی که از طریق حواس پنج گانه شما وارد شده است، به سرعت بسیار سخت می شود. مغز خودآگاه شما بلافاصله گیج می‌شود، زیرا هیچ اولویتی برای انجام دادن ندارد. بدون اولویت، آشفتگی مطلق وجود خواهد داشت. اما خوشبختانه این مشکل به لطف سیستم فعال سازی رتیکولار نیست.

سیستم فعال سازی شبکه ای[2]

سیستم فعال سازی شبکه ای (RAS) اولین بار توسط آنتونی رابینز در کتاب پرفروش خود، غول درون را بیدار کنید، معرفی شد. نباید با بخشی از مغز که به عنوان سیستم فعال کننده شبکه ای شناخته می شود اشتباه گرفته شود، با این حال، مطمئناً آنها به هم مرتبط هستند.

RAS فیلتری است که بر روی حجم حیرت آور داده ای اعمال می شود که توسط حواس پنجگانه بینایی، صدا، لامسه، چشایی و بویایی دریافت می شود. این فیلتر 24 ساعته کار می‌کند و تنها چیزی است که شما را از محرک‌های زیادی که از اندام‌های حسی‌تان عبور می‌کنند غرق نمی‌کند.

RAS تعیین می کند که شما آگاهانه تصمیم می گیرید در هر لحظه از زمان به چه چیزی توجه کنید. در حالی که داده های باقی مانده فیلتر شده و به قسمت های ناخودآگاه مغز شما منتقل می شوند.

همه اینها بسیار مهم هستند زیرا وقتی اهداف مشخصی را تعیین می کنید، در آن لحظه به RAS خود نشان می دهید که هر چیزی که با این اهداف مرتبط باشد برای شما مهم است. در نتیجه، RAS شما دست به کار می شود و داده ها و فرصت هایی را که با این اهداف همسو هستند به شما جلب می کند.

درک معنوی از شهود

درک معنوی از شهود

از یک زمینه معنوی، شهود شما به یک آگاهی جمعی گره خورده است. این یک آگاهی ترکیبی از انسانیت است که باورها و دیدگاه های روزانه شما را در مورد جهان شکل می دهد. این آگاهی بسیار شبیه مغز جمعی است که همه ما بخشی از آن هستیم. هر فکر، احساس، ایده، باور، دیدگاه و غیره از قبل در آگاهی جمعی بشریت وجود دارد. بنابراین، هر زمان که فکری به ذهنتان می‌رسد یا ایده‌ای به دست می‌آورید، این چیزها از هیچ‌جا بیرون نمی‌آیند. شما در واقع آنها را از این آگاهی جمعی وام گرفته و در دنیای واقعی از آنها استفاده می کنید.

تصور کنید که این آگاهی جمعی بسیار شبیه یک کتابخانه غول پیکر پر از کتاب هایی است که هر اندیشه و تجربه بشری را از آغاز زمان ثبت می کند. هر روز شما از پایگاه دانش این کتابخانه استفاده می کنید. در واقع، هر فکر و ایده ای که به آن فکر می کنید از این کتابخانه می آید. بنابراین هیچ چیز منحصر به فردی در مورد هر فکر یا ایده ای وجود ندارد. ممکن است برای شما منحصر به فرد باشد، با این حال، مطمئناً از دیدگاه آگاهی جمعی منحصر به فرد نیست. در واقع، این فکر یا ایده ای که شما داشته اید، دیگران نیز داشته اند، و این افراد دیگر این فکر یا ایده را از همان منبعی که شما استفاده کرده اید بیرون کشیده اند.

همه اینها بسیار مهم است زیرا نشان می دهد که شما همیشه با افراد دیگر در ارتباط هستید. در واقع، همه ما با تک تک افراد این سیاره – گذشته، حال و آینده – در سطح زیر اتمی مرتبط هستیم.

آنچه همه اینها نشان می دهد این است که هر زمان که فکر شهودی دارید، در واقع از این منبع دانش بی نهایت بهره می برید. این آگاهی جمعی همه را می‌داند و همه چیز را می‌فهمد، زیرا فراتر از مکان و زمان وجود دارد، به این معنی که گذشته، حال و آینده همگی در حال وقوع هستند. هیچ مفهومی از زمان وجود ندارد، و به این ترتیب این آگاهی جمعی می تواند پاسخ هایی را که برای گرفتن بهترین تصمیم به تحقق اهداف مورد نظر شما نیاز دارید، در اختیار شما قرار دهد. بنابراین، هر زمان که فکری شهودی داشته باشید، در واقع از این منبع دانش بی‌نهایت بهره می‌برید که در حال حاضر همه پاسخ‌های مشکلاتی که با آن روبرو هستید را دارد.

درک علمی از شهود

از لحاظ علمی، شهود شما به RAS و ذهن درونی شما گره خورده است. برای مثال، هدفی را تعیین خواهید کرد که دوست دارید به آن برسید. این هدف به RAS شما پیامی می‌فرستد که برخی از چیزهای مرتبط با این هدف برای شما مهم هستند. سپس RAS وارد کار می شود و فقط چیزهایی را که مهم و مرتبط با این هدف هستند از طریق حواس پنج گانه شما فیلتر می کند. در همان زمان، ذهن درونی شما بانک‌های ذخیره‌سازی حافظه‌اش را از تمام تجربیات حسی که تا به حال داشته‌اید بررسی می‌کند و خاطرات و اطلاعات مرتبط با هدفی را که می‌خواهید به آن برسید، به توجه آگاهانه‌تان می‌آورد.

بنابراین، RAS شما فقط مرتبط ترین اطلاعاتی را که برای کمک به شما در دستیابی به هدفتان قابل استفاده است از طریق حواس پنج گانه شما فیلتر می کند، در حالی که ذهن درونی شما خاطراتی را به وجود می آورد که به آن هدف نیز مرتبط هستند. این کار را به طور خاص از طریق ذهن درونی انجام می دهد.

این بدان معنی است که هر خاطره و تجربه ای که تا به حال داشته اید در سطح ناخودآگاه در مغز شما رمزگذاری می شود. این خاطرات از طریق تداعی به هم متصل می شوند، به این معنی که خاطراتی که به نوعی مرتبط هستند، متعاقباً به گروه ها یا بسته های اطلاعاتی متصل می شوند. بنابراین، اگر به طور ناگهانی یک خاطره خاص را به یاد آورید، تمایل به یادآوری خاطرات دیگری نیز خواهید داشت که از طریق تداعی به آن خاطره خاص مرتبط هستند. و این اساساً چیزی است که وقتی شما یک تجربه “دژاوو[3]” دارید اتفاق می افتد. شما در لحظه حال تجربه ای دارید و ناگهان احساس یا خاطره ای از گذشته خود را به یاد می آورید که قبلاً هیچ دانش یا آگاهی آگاهانه ای از آن نداشتید.

مانند یک تجربه دژاوو، افکار شهودی در نتیجه کار انجام شده توسط RAS شما و خاطراتی که توسط ذهن درونی شما به آگاهی آگاهانه آورده شده است، به وجود می آیند. RAS مهم ترین چیزها را در لحظه حال که به هدف شما مربوط می شود، ثبت می کند و ذهن درونی شما از طریق ارتباطی که مرتبط با هدفی است که می خواهید به آن برسید، خاطرات گذشته را آشکار می کند. سپس، در نتیجه، به طور ناگهانی شرایط پیش روی خود را بسیار واضح تر از همیشه می بینید. به شهود خود اعتبار کامل می دهید.

شما ناگهان احساس “شهودی” می کنید زیرا به شدت بر روی هدف یا مشکل خود متمرکز شده اید. این باعث شده است که نسبت به محیط اطراف خود بسیار بیشتر آگاه شوید تا در شرایط عادی. به همین ترتیب، به دلیل توجه متمرکز شما، این امر اکنون تداعی هایی را در مغز شما تحریک کرده است که خاطرات ناخودآگاه را آشکار کرده است. این خاطرات ناخودآگاه اکنون آگاهانه می شوند و بینش بیشتری در مورد شرایط خود در اختیار شما قرار می دهند.

با این حال، مراقب باشید که این بینش‌ها ممکن است بسیار ناقص باشند، زیرا آنها بر اساس خاطرات و تجربیات گذشته شما هستند. آنها ممکن است دقیق نباشند یا ممکن است در موقعیت فعلی شما صدق نکنند. به همین دلیل است که فکر شهودی همیشه ما را به مسیر درست هدایت نمی کند، عمدتاً به این دلیل که این پاسخ معجزه آسایی نیست که از منبعی بالاتر آمده باشد. این بیشتر پاسخی است که از منبعی ناخودآگاه که بخشی جدایی ناپذیر از شماست می آید.

مهم است که به خاطر داشته باشید که شهود در تصمیم گیری نیز می تواند توسط لنگرهای روانی تحریک شود. این لنگرها می توانند به طور ناگهانی افکار و/یا احساسات خفته را به سطح بیاورند که فوراً طرز فکر و احساس شما را در مورد موقعیت خود تغییر می دهند. بسیاری از مردم ممکن است این را “شهود” بخوانند، با این حال، این چیزی بیش از یک محرک نیست که حالتی متفاوت از ذهن را به وجود آورده است.

فواید شهود در تصمیم گیری

فواید شهود در تصمیم گیری

وقتی شهودی داشته باشید، طبیعتاً مراقب و آگاه‌تر از محیط اطراف خود می‌شوید. در نتیجه، اشتباهات کمتری مرتکب خواهید شد، که توانایی شما را در تصمیم گیری در طول روز بهبود می بخشد. به همین ترتیب، تنظیم شهود در تصمیم گیری می تواند به تقویت خلاقیت و توانایی شما برای حل مشکلات کمک کند، که متعاقباً می تواند در وقت شما صرفه جویی کند.

همه اینها ممکن است زیرا شما در حال بهره برداری از یک مخزن از خاطرات تجربیات گذشته هستید که می تواند به شما کمک کند در شرایط کنونی بسیار مؤثرتر کار کنید. برای مثال، ممکن است در میان حل مشکلی باشید. با این حال، کمی متوجه می‌شوید که در مقطعی از گذشته با موفقیت بر روی یک مشکل مشابه کار کرده‌اید. اگرچه، این مدت‌ها پیش بود و شما نمی‌توانید آگاهانه به یاد بیاورید که چه کرده‌اید یا دقیقاً چه اتفاقی افتاده است.

علاوه بر این، شما آگاهانه بین مشکل فعلی خود و سایر مشکلاتی که در گذشته با آن مواجه شده اید ارتباط برقرار نمی کنید. با این حال، ذهن درونی شما این ارتباط را از طریق تداعی پیدا می‌کند. ان راه‌حل‌ها و پاسخ‌های ممکنی را که ممکن است در لحظه حال به شما کمک کند به آگاهی آگاهانه بیاورد.

این راه حل ها و پاسخ ها به عنوان جرقه های الهام به سراغ شما می آیند. آگاهانه شما کاملاً درک نمی کنید که آنها از کجا آمده اند. شما به سادگی به توانایی های شهودی خود اعتبار می دهید و با موفقیت بر اساس یک احساس درونی مشکل خود را حل می کنید. و با این حال، این شما نبودید که این جرقه الهام را به شما داد.

این ذهن درونی شما یا به طور خاص ناخودآگاه شما بود که با موفقیت تداعی های لازم را ایجاد کرد که شرایط فعلی شما را با تجربیات گذشته مرتبط کرد تا به شما کمک کند تا راه حل ها و پاسخ هایی را که دنبال می کردید بیاورید. به عبارت دیگر، ضمیر ناخودآگاه شما اطلاعات لازم را از خاطرات قدیمی‌تان بیرون کشید و آنها را در مشکل فعلی‌تان به کار برد و بدین ترتیب بینش‌های جالبی را که برای حل این مشکل استفاده کردید، به آگاهی آگاهانه رساند.

با توجه به این مثال، واضح است که شهود در تصمیم گیری چیز معجزه آسایی نیست. این بیشتر فرآیندی است که به طور خودکار در نتیجه تداعی‌های ایجاد شده در مغز شما کار می‌کند.

تسخیر افکار شهودی

در بیشتر مواقع فرآیند شهودی به طور خودکار بدون فکر، تلاش یا توجه زیاد کار می کند. البته این فوق‌العاده است. با این حال، این مطمئناً می‌تواند جذب افکار شهودی شما را هنگام ظهور بسیار دشوار کند.

افکار شهودی به راحتی از دست می‌روند، زیرا طبیعت بسیار ظریفی در مورد آنها دارند. آنها از ضمیر ناخودآگاه می آیند. به این ترتیب، به نوعی زیر سطح آگاهی خودآگاه می نشینند و همچنین می توانند به طرق مختلف ظاهر شوند. بنابراین، شما باید همیشه با بدن و ذهن خود هماهنگ باشید بدون اینکه اجازه دهید احساسات شما قضاوت شما را مخدوش کنند. در اینجا چند ایده وجود دارد که به شما کمک می کند آن افکار شهودی را بشناسید و به دست آورید:

  • تجربیات جدید به دست آورید و دانش بیشتری کسب کنید

وقتی با مشکلی روبرو می شوید، به راحتی در دام انجام دادن کارها به همان صورتی که همیشه کارها را انجام می دادید، افتادید. این راه عقلانی و عقلانی برای غلبه بر مشکلات شماست. با این حال، آنچه در گذشته کار می کرد ممکن است لزوماً در لحظه حال به شما کمک نکند تا مشکل خود را حل کنید. به همین دلیل، مهم است که افق های خود را با جستجوی تجربیات و دانش جدید و مرتبط مرتبط با مشکل یا هدفی که برای آن تلاش می کنید گسترش دهید.

همانطور که در فرآیند کسب تجربیات، دانش و مهارت های جدید پیش می روید، ناخودآگاه شما دائماً تحریک می شود. این برای شما در پس‌زمینه کار می‌کند و سعی می‌کند بین تجربیات زندگی فعلی‌تان و تجربیات گذشته‌ای که در بانک اطلاعات حافظه‌های خود ذخیره کرده است، ارتباط برقرار کند.  در حین انجام این کار، برخی جرقه‌های الهام‌بخش شگفت‌انگیز ممکن است به ذهن شما خطور کند زیرا چیزهای به ظاهر نامرتبط با وضعیت فعلی شما مرتبط است.

کاری که شما در اینجا انجام می دهید، ایجاد یک حس آگاهی بیشتر است. در حالی که ناخودآگاه شما ممکن است با شرایط فعلی شما آشنا نباشد، اما همچنان سعی می کند این اطلاعات جدید را با ترکیب آن با چیزهایی که از قبل می داند و احساس راحتی می کند، درک کند. این متعاقباً بسیاری از خاطرات تصادفی و به ظاهر نامرتبط را از طریق تداعی به یکدیگر متصل می‌کند، و در نتیجه به طور بالقوه برخی از بینش‌ها را در حین حل مشکلتان در اختیار شما قرار می‌دهد.

با این حال مهم است که در این فرآیند عجله نکنید. قدم های کوچک هوشیارانه بردارید. سعی نکنید به زور جواب ها را به شما نشان دهید. شهود در تصمیم گیری را نمی توان مجبور کرد، بلکه باید از طریق تداعی تحریک شود.

  • به دنبال راه حل ها و پاسخ ها باشید

شهود در تصمیم گیری یا می تواند شما را به مسیر درست هدایت کند، یا می تواند شما را به بیراهه بکشاند. و این همه بستگی به این دارد که تمرکز و توجه خود را به کجا هدایت می کنید.

اگر به خاطر داشته باشید، مغز شما دارای این چیزی است که به نام سیستم فعال سازی شبکه ای (RAS) شناخته می شود. این سیستم در پس‌زمینه کار می‌کند و چیزهایی را که می‌داند برای شما مهم‌تر هستند، به شما جلب می‌کند. بنابراین، اگر روی چیزهایی که نمی‌خواهید متمرکز هستید، RAS شما این موارد را مهم می‌داند. بنابراین، توجه شما را به چیزهای مرتبطی که نمی خواهید معطوف می کند، که شهود شما را به بیراهه می کشاند.

در عوض باید روی پرسیدن سوالات مرتبط تمرکز کنید که ذهن و توجه شما را به پاسخ ها و راه حل هایی که دنبال می کنید هدایت کند. فقط از این طریق می توانید آگاهی لازم را برای شناسایی افراد، شرایط و فرصت های مرتبط ایجاد کنید که به شما امکان می دهد تصمیمات بهتری بگیرید. این، البته، آگاهی ظریفی است که فرآیند فکر شهودی را هدایت می کند.

باز هم، مهم است که به خود یادآوری کنید که نمی توان شهود در تصمیم گیری را مجبور کرد. اگر سوال می‌پرسید اما جواب نمی‌گیرید، کاملاً اشکالی ندارد. در کارها عجله نکنید افکار شهودی به طور تصادفی زمانی به سراغ شما می آیند که اصلاً انتظارشان را ندارید.

شهود در تصمیم گیری

هنگامی که RAS شما چیزی مهم را تشخیص دهد، یا زمانی که ناخودآگاه شما تداعی های مرتبط با خاطرات و تجربیات گذشته را ایجاد کند، به سراغ شما خواهند آمد. بنابراین، گاهی اوقات، ممکن است ارزش آن را داشته باشد که آگاهانه دست از یافتن پاسخ‌های مربوطه بردارید تا به زمان ناخودآگاه خود اجازه دهید تا آنچه را که اتفاق می‌افتد پردازش کند.

  • به تغییرات ناگهانی توجه کنید

برای به دست آوردن افکار و احساسات شهودی، بسیار مهم است که همیشه نسبت به برداشت‌های ناگهانی، رویاهای غیرمنتظره، افراد، شرایط، احساسات، عواطف و انگیزه‌هایی که ممکن است ناگهان به وجود بیایند، خودآگاه و هوشیار باشید.

همانطور که RAS و ناخودآگاه شما در پس زمینه کار می کنند، ممکن است ناگهان احساسات خاصی از هیجان یا ناراحتی در بدن خود ایجاد کنید. البته ممکن است متوجه نشوید که چرا چنین احساسی دارید. تنها چیزی که می دانید این است که چیز متفاوتی در جریان است.

این به این دلیل رخ می دهد که ناخودآگاه شما ممکن است نوعی ارتباط ایجاد کرده باشد که باعث ایجاد احساس خاصی در بدن شما شده است. شما نمی توانید دقیقاً مشخص کنید که این احساس در مورد چیست، با این حال، به نوعی می توانید حس کنید که این احساس شما را به چه سمتی سوق می دهد.

این احساسات تصادفی که ممکن است گاهی تجربه کنید، اغلب از طریق تغییرات ناگهانی انرژی در بدن شما شناسایی می شوند. برای مثال، ممکن است در یک مرحله احساس شادی و بی خیالی کنید. سپس در لحظه ی بعد نسبت به تصمیمی که می خواهید بگیرید احساس ناراحتی کنید.

حالا این البته ممکن است ربطی به شهود در تصمیم گیری شما نداشته باشد. ممکن است به سادگی به این معنی باشد که یک لنگر روانی شلیک شده است. با این حال، این شما هستید که تشخیص دهید این احساس چه معنایی دارد و بعداً باید در مورد آن چه کاری انجام دهید. البته، اگر بخواهیم فرض کنیم که این احساس از منبع آگاهی بالاتری نشات گرفته است، ممکن است به خوبی جهت حرکت رو به جلو را برای شما فراهم کند.

با این حال، قبل از هر چیز باید همیشه این احتمال را رد کنید که این احساس توسط یک لنگر روانی ایجاد نشده باشد. اگر موفق به انجام این کار نشوید، ممکن است توسط شرطی سازی روانی خود به اشتباه هدایت شوید.

  • افکار و احساسات خود را بنویسید

زمانی را برای نوشتن افکار، مشاهدات و تجربیات روزانه خود در یک مجله اختصاص دهید. شفاف سازی افکار و احساسات خود بر روی کاغذ به این روش به تحریک بخش های ناخودآگاه مغز شما کمک می کند و به طور بالقوه تداعی های مرتبطی را ایجاد می کند که ممکن است حس بهتری برای حرکت به جلو در اختیار شما قرار دهد.

مهم است که به خود یادآوری کنید که نوشتن چیزها بیشتر از فکر کردن به چیزها، مغز شما را تحریک می کند. این متعاقباً باعث ارتباط بیشتر با مغز شما می شود که منجر به امکان دستیابی به بینش بهتری در مورد زندگی و شرایط شما می شود.

  • انتخاب سبک زندگی سالم داشته باشید

وقتی احساس تنبلی و کمبود انرژی می‌کنید، برای دریافت سیگنال‌های ظریفی که از ضمیر ناخودآگاهتان می‌آیند، مبارزه خواهید کرد. علاوه بر این، زمانی که شما ناسالم هستید، به احتمال زیاد بر اساس وضعیت عاطفی خود به جای احساسات شهودی، تصمیمات تصادفی می گیرید. به همین دلیل، انتخاب سبک زندگی سالم کاملاً ضروری است. این با خوردن یک رژیم غذایی متعادل و انجام یک رژیم ورزشی منظم شروع می شود.

ورزش در واقع می تواند ارزش زیادی داشته باشد زیرا زمانی که ورزش می کنید ذهن شما آرام تر است و به روی دیدگاه ها و امکانات جدید باز می شود. اکنون، البته، بدن شما ممکن است درد داشته باشد، با این حال، این واقعیت که عمیق‌تر نفس می‌کشید، مطمئناً می‌تواند به شفافیت بیشتر افکار کمک کند، که به طور بالقوه می‌تواند افکار، بینش‌ها و احساسات شهودی را با سهولت بیشتری تحریک کند.

  • از مدیتیشن و خود بازتابی استفاده کنید

مدیتیشن می‌تواند درهایی را به روی بینش‌ها و دیدگاه‌های باورنکردنی باز کند که معمولاً در حالت بیداری عادی تجربه نمی‌کنید. این کار به این دلیل کار می کند که فرآیند مدیتیشن به آرامش ذهن و بدن شما کمک می کند. با سکون، احساس آگاهی بیشتری از سیگنال های ظریفی که از ناخودآگاه شما می آیند، به وجود می آید.

دو راه برای مدیتیشن وجود دارد. برای مثال می‌توانید از مدیتیشن به‌عنوان شکلی از خود انعکاسی استفاده کنید که در آن به مشکلات و شرایط فعلی‌تان فکر می‌کنید تا تداعی‌های مرتبطی را در مغزتان ایجاد کنید که ممکن است به یافتن پاسخ‌هایی که به دنبال آن هستید کمک کند. این پاسخ‌ها ممکن است به شما کمک کند تا بینش‌های لازم را به دست آورید تا به شما در تصمیم‌گیری بصری بهتر در حرکت به جلو کمک کند.

از طرف دیگر، می توانید از مدیتیشن به عنوان وسیله ای برای خاموش کردن صحبت های درون مغز خود استفاده کنید. در اینجا، شما بر فضاهای خاموش بین افکار خود تمرکز می کنید. هدف شما این است که در حین مدیتیشن تا زمانی که ممکن است در این فضاها استراحت کنید.

این مفید است زیرا در فاصله بین افکارتان ممکن است راهی برای هماهنگ شدن با آن احساسات ظریف درون بدن خود بیابید که می تواند شما را به طور شهودی در مسیر درست راهنمایی کند. این سودمند است زیرا شما عقل و تمایلات عاطفی خود را از فرآیند تصمیم گیری حذف می کنید. این متعاقباً شفافیت فکری را به ارمغان می‌آورد که شاید قبلاً نداشتید.

در نهایت، می توانید با ایجاد سناریوهای تصادفی در ذهن خود در مورد زندگی و شرایط خود، از دوره های توقف استفاده کنید تا چشمان خود را ببندید و تخیل خود را تحریک کنید. این سناریوها می‌توانند به راه‌اندازی ارتباط‌های مرتبط کمک کنند که ممکن است پاسخ‌هایی را که به دنبال آن هستید، به آگاهی آگاهانه برساند.

شهود در تصمیم گرفتن

ذهنیت شهودی

برای اینکه افکار شهودی را راحت تر به دست آورید، مهم است که صبر، نظم و قدردانی نشان دهید. شما باید به خود ایمان و اعتماد لازم را داشته باشید – حالتی از دانستن – که در حرکت رو به جلو تصمیمات درستی خواهید گرفت. و این ایمان و اعتماد، البته، به توانایی شما در تمایز بین یک تصمیم منطقی/عاطفی و یک تصمیم شهودی بستگی دارد. درک این تفاوت ها به این معنی است که هرگز با تصمیمات خود به بیراهه نخواهید رفت.

البته این بدان معنا نیست که شما هرگز نباید هیچ تصمیم عقلانی بگیرید. اغلب اوقات تصمیمات عقلانی/عقلانی قابل اعتمادتر از شهود هستند. تنها زمانی است که تصمیم گیری منطقی آنطور که باید واضح نیست، باید به شهود در تصمیم گیری  برای راهنمایی مراجعه کنید.

فرآیند شهودی

فرآیند شهودی برای افراد مختلف متفاوت عمل می کند. به این ترتیب، ترسیم یک فرآیند مجموعه ای که به طور خاص برای شما کار می کند دشوار است. در عوض باید آن ها را آزمایش کنید و حس کنید که چه چیزی در طول زمان راحت تر است. با این حال، با وجود این، مراحل خاصی وجود دارد که می توانید انجام دهید که به شما کمک می کند عضله شهودی خود را تقویت کنید.

مرحله 1: تصمیم بگیرید که چه می خواهید

این مهم است که ابتدا تصمیم بگیرید که چه چیزی می خواهید. این یک پیام بسیار واضح از قصد به ضمیر ناخودآگاه شما می فرستد تا سر کار بروید و تداعی های مربوطه را ایجاد کنید که به هدایت افکار شهودی شما کمک می کند. از خودت بپرس:

  • این چه چیزی است که من می خواهم؟ چرا؟
  • به چه هدفی می خواهم برسم؟ چرا؟
  • دوست دارم بر چه مشکلی غلبه کنم؟ چرا؟

روشن کردن آنچه می خواهید روی کاغذ مفید است و سپس آن را در جایی قرار دهید تا بتوانید چندین بار در روز به آن مراجعه کنید. این نیت شما را همیشه در خط مقدم ذهن شما نگه می دارد، که به تحریک RAS شما کمک می کند و ضمیر ناخودآگاه شما را تشویق می کند تا ارتباطات لازم را با خاطرات و تجربیات گذشته برقرار کند که ممکن است در لحظه حال ارزشمند باشند.

مرحله 2: کنجکاو شوید

پس از اینکه اهداف خود را به وضوح روشن کردید، اکنون زمان آن رسیده است که کمی کنجکاو شوید و دائماً شروع به پرسیدن سؤالاتی کنید که مطابق با آن اهداف باشد.

این سوالاتی که در طول روز از خود خواهید پرسید، کمک می کند تا RAS خود را به سمت چیزهایی هدایت کنید که از نظر شما بسیار مهم هستند. بنابراین، در پس‌زمینه کار می‌کند و به شما هشدار می‌دهد که افراد، رویدادها و شرایطی که بیشترین ارتباط را با اهدافی که در ذهن داشتید دارند. به همین ترتیب، این سوالات به تحریک ضمیر ناخودآگاه شما کمک می کند تا به ایجاد ارتباط های مرتبط ادامه دهید که به شما کمک می کند بینش و درک عمیق تری در مورد زندگی و شرایط خود به دست آورید. در طول روز از خود سوالاتی بپرسید که کنجکاوی شما را در مورد زندگی و شرایط مرتبط با اهدافی که در مرحله اول بیان کردید برانگیزد:

  • این چقدر اهمیت دارد؟
  • چه چیزی است که من اینجا نمی بینم؟
  • در اینجا چه چیزی باید بدانم؟
  • چگونه می توان این را به بهترین شکل حل کرد؟
  • چگونه می توان بر این امر غلبه کرد؟
  • چه احتمالات دیگری وجود دارد؟
  • چگونه می توانم این کار را انجام دهم؟
  • به دنبال چه نوع پاسخ هایی هستم؟

شما لزوماً نیازی به پاسخ به این سؤالات ندارید. حداقل نه در ابتدا فقط پرسیدن این سوالات به تحریک مغز شما کمک می کند تا جایی که ضمیر ناخودآگاه شما در پس زمینه کار می کند تا به پاسخ هایی که به دنبال آن هستید کمک کند. سپس وقتی نوبت به تصمیم گیری حیاتی می رسد، تصوری خواهید داشت که ممکن است به وضوح آگاهانه آن را درک نکنید. با این حال، این تصور است که به هدایت مسیر شما در حرکت رو به جلو کمک می کند.

مرحله 3: باز و پذیرای پاسخ ها باشید

همانطور که دائماً سؤال می کنید، به طور تصادفی پاسخ های تصادفی دریافت خواهید کرد که ممکن است در ابتدا بسیار کمی منطقی باشند. با این حال مهم است که در مورد پاسخ هایی که دریافت می کنید قضاوت نکنید. این پاسخ ها ممکن است در حال حاضر چندان منطقی نباشند زیرا فقط یک تکه از پازل را به شما نشان می دهند. هنوز قطعات گم شده ای وجود دارد که ممکن است در طول زمان به صورت تصادفی و حتی فرصت هایی که به عنوان مشکلات پنهان شده اند به سراغ شما بیایند.

البته ممکن است هرگز به طور کامل معنی همه چیز را درک نکنید. با این حال، آن نکات کوچکی را دریافت خواهید کرد که به شما می گوید بهترین تصمیم برای حرکت به جلو چیست. این مفاهیم از طریق کار انجام شده توسط RAS و ضمیر ناخودآگاه شما به شما می رسد.

به عنوان مثال، ممکن است در طول روز در سطح ناخودآگاه آگاهی به چند چیز توجه کرده باشید. با این حال، این چیزها بسیار ظریف بودند و توجه آگاهانه شما را جلب نکردند. با این حال، این چیزها مطمئناً وجود داشتند، و در نتیجه ممکن است زمانی که زمان تصمیم گیری فرا می رسد، به عنوان نکات ظریفی برای شما ظاهر شوند. به این ترتیب شما باید همیشه هوشیار و خودآگاه باشید. شما همیشه چیزها را آگاهانه انتخاب نمی کنید، با این حال، آن احساسات ظریف را در بدن خود خواهید دید که به شما می گوید که این چیزها بیش از چیزی است که به نظر می رسد.

مرحله 4: یک تصمیم در سطح مغز اول بگیرید

اکنون زمان آن است که بر اساس شهود در تصمیم گیری، تصمیم بگیرید. با این حال، به یاد داشته باشید که افکار شهودی نیازی به هیچ معنای منطقی ندارند. از این گذشته، RAS و ضمیر ناخودآگاه شما می توانستند چیزهایی را انتخاب کنند که ممکن است هیچ منطقی پشت آنها نباشد. و این به این دلیل است که شما هنوز تمام قطعات پازل را در جای خود ندارید. با این حال، این بدان معنا نیست که تصمیمی که می‌خواهید بگیرید، تصمیم درستی نیست. به هر حال، این تکه‌های پازل به مرور زمان کنار هم قرار می‌گیرند، و چیزی که به‌عنوان یک تصمیم بی‌ملاحظه شروع شد، ممکن است پس از تکمیل پازل، آنقدر بی‌ملاحظه به نظر نرسد.

الگوهای شهودی خود خرابکاری

گاهی اوقات یک فکر یا احساس شهودی “شهودی” نیست، بلکه از درک منطقی شما از موقعیت ناشی می شود. در چنین مواردی بر اساس حقایقی است که شما جمع آوری کرده اید و بر فرضیاتی که شما ساخته اید. همانطور که همه ما می دانیم، مفروضات فقط نظرات و دیدگاه هایی هستند که ما در مورد چیزها داریم. آنها ممکن است مطلقاً هیچ مبنایی در واقعیت نداشته باشند، و بنابراین ممکن است شما را به بیراهه بکشانند.

در همین راستا، احساسات شما نیز ممکن است مانع افکار و احساسات شهودی شما شوند. در چنین مواردی، شما بر اساس تجربیات احساسی خود تصمیم می گیرید، که اغلب واقعیت موقعیت را پنهان می کند. احساساتی مانند ترس، استرس، اضطراب، خشم، غرق شدن و ناامیدی شما را در وضعیت ذهنی تغییر یافته ای قرار می دهد که به شدت در فرآیند تصمیم گیری تداخل می کند. این احساسات قضاوت شما را تیره و تار می کند و مانع از بازگشایی بینش هایی می شود که RAS و ناخودآگاه شما به ذهن می آورند.

هر زمان که یک احساس منفی را تجربه می کنید، در آن لحظه روی چیزهایی که نمی خواهید تمرکز می کنید. بنابراین به جای تمرکز بر راه حل ها و نتایج مطلوبی که می خواهید به آن دست یابید. در عوض تمام افکار و توجه خود را به نگرانی در مورد مشکلات خود جذب می کنید. مطمئناً این RAS شما را متوجه مواردی می‌کند که برای شما کار نمی‌کند. بنابراین، برای یافتن چیزهای دیگری که برای شما کار نمی‌کنند تلاش می‌کند. این گلوله های برفی زمانی رخ می دهد که ناخودآگاه شما وارد این ترکیب می شود و خاطرات و تجربیات گذشته را به ذهن می آورد که دشواری های موقعیت شما را برجسته می کند.

در چنین شرایطی، مهم است که از مشکلات خود دور شوید. در واقع، برای کمک به آرام کردن احساسات خود و تمرکز مجدد بر روی نتایجی که می خواهید به دست آورید، بین خود و مشکلات خود فاصله ایجاد کنید. تنها زمانی که احساسات شما از بین رفتند و بار دیگر با ذهنی روشن روی نتایج دلخواه خود تمرکز کردید، می توانید با تکیه بر شهود در تصمیم گیری شروع کنید تا پاسخ هایی را که برای حل مشکل خود نیاز دارید به شما ارائه دهد. در غیر این صورت، مطمئناً همچنان با شهود خود هدایت خواهید شد، اما در جهت نیات مورد نظر شما نخواهد بود. در عوض شما را به سمت چیزهایی هدایت می کند که می توانند مشکلات شما را تشدید کنند.

حتی اگر بار دیگر خود را در مسیر درست بیابید و روی چیزهایی تمرکز کنید که به شما در حل این مشکل کمک می کند، باز هم باید هوشیار باشید تا در روند شهودی عجله نکنید. سعی نکنید چیزی را مجبور کنید. همه چیز در زمان خود و به روش خود خواهد آمد. و اگر هیچ بینش مهمی در لحظه تصمیم به شما نرسید، اشکالی ندارد. در چنین مواقعی با عقل خود پیش بروید و بر اساس واقعیت های موجود تصمیمی منطقی بگیرید. با این حال، فقط مطمئن شوید که هیچ فرضی نمی‌کنید یا به نتیجه‌گیری سریع در مورد اینکه اوضاع چگونه باید باشد، نمی‌پردازید. تنها با زیر سوال بردن این نتیجه گیری ها و مفروضات، خود را در موقعیتی قرار می دهید که بهینه ترین تصمیم را برای حرکت رو به جلو بگیرید.

نتیجه گیری کارکرد شهود در تصمیم گیری

در نهایت، در لحظات تصمیم گیری، گمراه شدن توسط دیدگاه ها و نظرات دیگران نیز آسان است. در واقع، گاهی اوقات نظرات دیگران می تواند افکار و احساسات شهودی شما را تحت الشعاع قرار دهد. این امر به ویژه زمانی مرتبط می شود که نظراتی که در نظر می گیرید از جانب افرادی باشد که به آنها احترام می گذارید و آنها را تحسین می کنید. در چنین مواردی، مهم است که در مورد تصمیمی که می‌خواهید بگیرید، ذهن باز داشته باشید. نظرات مردم را در نظر بگیرید، با این حال، تصمیم خود را در مورد وضعیت تعیین کنید. سپس، در پایان، کاری را انجام دهید که احساس خوبی دارد، برای شما خوب است، برای دیگران خوب است، و در خدمت خیر بزرگتر است. این احتمالاً بهترین راهی است که من برای پیروی از شهود شما می شناسم.

[1] The Inner Mind

[2] The Reticular Activation System

[3] deja-vu

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کتاب عادت های میلیون دلاری

لطفا برای دریافت لینک دانلود اطلاعات فرم زیر را وارد نمایید.
preloader