تصمیم گیری در کسب و کار به اطلاعاتی که در اختیار دارید و روش هایی که برای تجزیه و تحلیل استفاده می کنید بستگی دارد. در دنیای تجارت پیش از دیجیتال، شرکتها به دادههای محدودی تکیه میکردند که عمدتاً به آنها آگاهی از کارایی کمپینهای تبلیغاتی خود میداد، اما بینش عمیقی نداشت.
با ظهور بازاریابی دیجیتال و دستگاه های تلفن همراه، جمع آوری داده های پیشرفته نیازها و ترجیحات مشتریان را آشکار کرد. این به کسب و کارها اجازه داد تا روابط طولانی مدت با هر مشتری در سطح فردی، در سراسر جهان و در مقیاس بزرگ ایجاد کنند.
دو تفاوت اصلی بین تصمیم گیرندگان در گذشته و امروز، میزان اطلاعات موجود و فناوری جمع آوری و پردازش آن است. شکی نیست که تصمیم گیری درست همیشه به خاطر داشتن غرایز خوب بوده است. با این حال، با افزایش سطوح بلوغ دیجیتال، صاحبان مشاغل می توانند تصمیمات مبتنی بر داده و قابل اعتماد بیشتری اتخاذ کنند. بیایید بررسی کنیم که چگونه میتوانید از اطلاعات آماری برای کسب نتایج بهتر در سازمان خود استفاده کنید.
وقتی می توانید داده را از طریق چندین داشبورد مشاهده کنید، این علم است. وقتی توانایی خواندن بین اعداد را دارید، این هنر است. در عصر تجربیات همهکانالی، که همه چیز به هم مرتبط است. ضرورت رویکردهای بینشمحور متخصصان تک حوزه را تشویق میکند تا دانش بیشتری در حوزههای همکاران خود از بخشهای دیگر کسب کنند. بر اساس این دانش، می توانید تصویر بزرگ را ببینید و الگوها و روندهایی را شناسایی کنید. این به جلوگیری از ناکارآمدی کمک می کند و منجر به نتایج بهتر می شود.
یک نظرسنجی نشان داد که 83 درصد از مدیران عامل میخواهند سازمانهایشان مبتنی بر دادهها باشد. وجود یک تیم مستقل از تحلیلگران تجاری و سیستمی که به آنها در بهبود محصول اصلی کمک می کنند. تحلیلگرانی که روی افزایش عملکرد ما در فروش، بازاریابی و پشتیبانی مشتری کار می کنند.
همچنین، آنها به دنبال راههایی برای ایجاد یک محیط بینش محور هستند که در آن کارکنان بدون در نظر گرفتن سطح تخصص و نقش خود، بدانند چگونه با دادهها کار کنند.
اگر سازمان شما می خواهد فرهنگی مبتنی بر بینش ایجاد کند، به خاطر داشته باشید که تغییر از بالا شروع می شود. مدیران باید همکاری کنند و تیم های خود را در همکاری های متقابل مشارکت دهند. واضح است که داشتن هر چه بیشتر تحلیلگر در یک شرکت ضروری است. این تحلیلگران باید یک اکوسیستم برای اطمینان از صحت و امنیت کامل داده ها ایجاد کنند. آنها علاوه بر مسئولیت های اصلی خود، آموزش های موردی در مورد سواد داده را ارائه دهند. حرفه ای ها در تمام سطوح باید به داده های ضروری برای گرفتن بهترین تصمیم ها دسترسی سریع داشته باشند.
تجزیه و تحلیل داده های بزرگ به سرعت صنایع و بازارها را متحول می کند. آن به سازمان ها این امکان را می دهد که عملیات خود را با پردازش مقادیر عظیمی از اطلاعات از منابع متعدد و ایجاد بینش های عملی برای تصمیم گیری بهتر ساده کنند.
طبق نظرسنجی McKinsey، تقریباً 25٪ از مدیران C-suite در حال حاضر از هوش مصنوعی مولد برای کار استفاده می کنند. یک سوم از پاسخ دهندگان در نظرسنجی گفتند که شرکت های آنها حداقل در یک کار تجاری از آن استفاده می کنند. جالب توجه است، عملکردهای تجاری که معمولاً از هوش مصنوعی مولد استفاده میکنند عبارتند از بازاریابی و فروش، توسعه محصول و خدمات و عملیات خدمات. به عبارت دیگر حوزههایی که موفقیت عمدتاً به فرآیند تصمیمگیری بستگی دارد.
با توجه به اینکه ما فقط در آغاز عصر هوش مصنوعی هستیم، اکنون بهترین زمان برای هر سازمانی است که قصد دارد یک اکوسیستم مبتنی بر بینش ایجاد کند تا بررسی کند که چگونه متخصصان می توانند تصمیمات بهتری بر اساس پیش بینی های تولید شده توسط هوش مصنوعی بگیرند.
به عنوان مثال، ما عملکرد هوش مصنوعی را پیاده سازی کردیم تا به بازاریابان و نمایندگان فروش در آژانس های دارویی و علوم زیستی اجازه دهیم بینش های ارزشمندی دریافت کنند که تأثیر مثبتی بر نتایج تعامل آنها با متخصصان مراقبت های بهداشتی خواهد داشت.
کاوش در جدیدترین فناوری باید یکی از عادات اصلی در فرهنگ مبتنی بر بینش باشد. این عادت به سطح بلوغ دیجیتالی سازمان، مشارکت ذینفعان در اجرای فناوری و کنجکاوی آنها بستگی دارد.
اولین قدم برای ایجاد این عادت، معرفی آخرین فناوری به سازمان شما است. با برجسته کردن تحولات مثبتی که با کمک فناوری جدید ممکن شده است، می توانید آگاهی دیجیتال را افزایش دهید و متخصصان بیشتری را به نوآوری تشویق کنید.
دقت تصمیم گیری در یک سازمان به نحوه جمع آوری و به اشتراک گذاری داده ها بین سهامداران متعدد بستگی دارد. فقدان یک رویکرد سیستماتیک برای مدیریت داده ها بر تصمیم گیری تأثیر منفی می گذارد. بر اساس یک نظرسنجی توسط Deloitte، 64 درصد از مدیران ارشد مالی در تلاش هستند تا داده ها را به سمت بینش هدایت کنند، زیرا آنها فناوری ها و سیستم های کافی را ندارند.
اطمینان حاصل کنید که سازمان شما سیستمهایی را ایجاد میکند که همه منابع داده و فناوری را یکپارچه میکند تا همه به همه اطلاعاتی که برای همکاری با یکدیگر و تصمیمگیری درست نیاز دارند دسترسی برابر داشته باشند.
ایمنی روانی، اصطلاحی که توسط پروفسور دانشکده بازرگانی هاروارد، ایمی ادموندسون ابداع شد. به معنای «یک باور مشترک اعضای یک تیم است که ریسک کردن و اعتراف به اشتباهات بدون ترس از پیامدهای منفی اشکالی ندارد». ایمنی روانی منجر به تصمیمگیری بهتر میشود، زیرا افراد راحتتر نظرات و نگرانیهای خود را به اشتراک میگذارند. در نتیجه دیدگاههای متنوعتری شنیده میشود و مورد توجه قرار میگیرد.
برای ایجاد امنیت روانی، مطمئن شوید که همه می دانند که از بازخورد صادقانه استقبال می کنید. از همان روز اول به هر تازه وارد بگویید که زنجیره فرماندهی رسمی است. همچنین برای آن دسته از اعضای تیم که با تصمیم گیری مشکل دارند یا احساس می کنند که ناراحتی خاصی عملکرد آنها را مختل می کند، کمک های روانی حرفه ای ارائه دهید.
گرفتن بهترین تصمیم بدون بینش غیرممکن است. امروزه، هر سازمانی باید فرهنگ بینش محوری داشته باشد که در آن متخصصان علاقه طبیعی به اکتشاف فناوری دارند. فرهنگ مبتنی بر بینش، رویکردهای جدیدی را برای اجرای فناوری و پردازش دادهها به سازمانها ارائه میکند. این به شما کمک میکند تا محیطهای کاری پیشرفتهای را برای تصمیمگیری بهتر و عملکرد تجاری ایجاد کنید.