اینقدر دیگه از موفق شدن شنیدم که حالم بهم میخوره. اقا اصلن اگه نخواهیم موفق بشیم کی رو باید ببینیم؟؟؟ دیگه شده مثل خوانندگی! هرکی از راه میرسه هزار تا قول میده که راز موفقیت رو فهمیده و یک شبه می تونید موفق پولدار بشید. فقط کافیه به چیزهایی که میگه عمل کنی ….
سکانس اول
این ماجرای این روزهای ماست. اینقد کم حوصله و بی حوصله شدیم که می خوایم یک شبه به همه چی برسیم البته اگه از طرفداران این شبکه های اجتماعی باشیم که دیگه به شب هم اکتفا نمی کنیم همین الان میخایم. به کجا داریم می ریم. دیگه حالم از موفق شدن به هم میخوره می دونی چرا؟؟ چون واقعا باید کارهای مزخرفی رو همیشه انجام بدی!!!
چیه شاخ درآوردی؟؟؟ نه عزیزم. درست خوندی. میخای با رفرنس برات بگم؟ پس با دقت بخون. به عقیده دارن هاردی و البته خود من هم، تنها یه تفاوت بین آدم های موفق و غیر موفق وجود داره، تنها یه عامل و بس؛ پس بزار برات این یه عامل رو برات توضیح بدم: تفاوت اصلی بین این دو گروه، انجام کارها و فعالیت هایی است که هر دو گروه ازش متنفرن ولی افراد موفق به هر نحوی که شده اون ها رو انجام می دن. متوجه شدی؟؟؟ از صبح زود بیدار شدن همه متنفرن مثل خودت و من، اما افراد موفق با اینکه متنفرند ولی باز انجام میدهند. یعنی با یه بار انجام دادن اون کار موفق نمیشن باید اون کار رو واسه همیشه انجام بدن و تبدیلش کنن به یه عادت. یه سری صلاحیت و ویژگی ها رو به خودشان اضافه میکنند. پس می تونم بگم که موفقیت یه نتیجه یه شبه نیس یه فرآیند است که شما درون تبدیل به چیزی که می خواهید، می شوید.
جیم ران این موضوع رو خیلی قشنگ میگه: ما دو نوع درد داریم یکی دردی که حاصل نظم و دیسیپلین هست و دیگر درد تاسف و شرمندگی است. درد نظم، دردیه که بابت انجام کارها روتین تحمل می کنیم، ازون کارها متنفریم ولی انجام میدیم چون که می دونیم نتیجه و تاثیری عالی برامون داره،پس دردش رو تحمل می کنیم. اما درد بعدی، دردیه که حاصل انباشت انجام ندادن کارهایی است که باید انجام میدادیم ولی نکردیم. درد شرمندگی اینکه نمی تونی واسه بچت چیزی رو که می خواد بخری، درد اینکه نمی تونی همسرت رو یه سفر عالی ببری؛ شرمنده میشی. سرت رو میندازی پایین و به زمانی فک می کنی که میتونستی یکم درد رو تحمل کنی و نکردی…
No pain=No gain
بهتره این مقاله رو مطالع کنی تا بتونی اون کارها و عادت های لعنتی را راحتر ایجاد کنی.
سکانس دوم
یه جایی خوندم میگن به طور میانگین باید ۱۷ بار شکست بخوری تا یه بار موفق بشی. یعنی نیاز نیست یه عمر صبر کنی تا بهت بگن موفق بشی همینکه ۱۷ بارم شکست بخوری یعنی کلی موفقی!!!
چی دارم می نویسم، نه صبر کن بزار ببینم داره میگه اگه من ۱۷ بار شکست بخورم و در نهایت موفق بشم یعنی اینکه وقتی ۱۷ بار شکست خوردم پس یه شبه نیست! یعنی من یه مدت زمانی رو درگیر هستم تا یه فرآیند رو طی کنم تا در نهایت به موفقیت برسم. کلی مطلب تو اینترنت در این باره است که روند شکست ها تا موفقیت افراد رو نشان داده است. می خوام اینو بگم که برای موفق شدن باید یه سری کارها و فعالیت ها رو مرتب انجاتم بدی تا به تاثیرش رو نشون بده. در واقع برای موفق شدن باید دید بلندمدت داشته باشی تا کوتاه مدت. پس میتونیم بگیم که موفقیت یه فرآیند است، مثل فرآیند تبدیل شدن پروانه.
سکانس سوم
وقتی دارم این ها رو می نویسم به انگیزه میگرم چونکه هنوز دارم یه سری کار رو انجام میدم که ازشون متنفرم، چون دارم هی شکست می خورم و این نشون میده که هنوز باید روی خودم خیلی کار کنم چونکه با هر روز که طی میشه حس میکنم دارم بهش نزدیک میشم.